کد مطلب:180029 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:270

امام سجاد در دوران آرامش
سراسر زندگی امام سجاد علیه السلام آمیخته با حوادث تلخ و رنج آور بود؛ جز در دوران آغاز عمر تا ماجرای كربلا. حدود 23 سال كه نسبتاً



[ صفحه 21]



در آرامش به سر برد. او در این دوران به كسب علم و فضیلت و نشر آن پرداخت و با اصحاب و تابعین تماس داشت و به مسجد النبی كه هم عبادتگاه و هم دانشگاه بود، رفت و آمد می كرد و در آنجا بزرگان علم و فضیلت، به نبوغ و عظمت علمی امام سجاد علیه السلام پی بردند. او در این دوران به گونه ای بود كه دیدارش انسانها را به یاد خدا می انداخت و گفتارش بر علم و دانش انسانها می افزود و كردارش آنها را به آخرت و امور معنوی مشتاق می ساخت.

او با افرادی مانند: ابن عباس، جابر بن عبدالله انصاری و مسوربن مخرمه [1] تماس داشت و به تبادل نظر و بررسی احادیث می پرداخت و گاهی با دایه اش به دیدار همسران پیامبر صلی الله علیه و آله مانند: صفیه، عایشه و ام سلمه می رفت و به نقل و بحث احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله با آنها می پرداخت. [2] .

او با عمویش امام حسن علیه السلام رفت و آمد داشت و پس از شهادت عمو، و ماجرای انحرافی ولایتعهدی یزید، حوادث را از نزدیك می دید و در كنار پدر، صحنه ها را یكی پس از دیگری می نگریست و در چنین جوی دوران نوجوانی و جوانی را می گذرانید و همه چیز از حق و باطل، و طرفداران حق و باطل را نظاره می كرد و همه چیز را علاوه بر نگاه ملكوتی، به طور حسی می شناخت تا فرصتی به دست آید و به دفاع از حق بپردازد و از باطل و انحراف جلوگیری نماید.



[ صفحه 22]



او هنگامی كه وارد مسجد می شد، آن چنان از وقار و شكوه برخوردار بود كه بینندگان را به خود جلب می كرد. عبدالله بن سلیمان می گوید: روزی با پدرم در مسجدالنبی بودم، ناگاه شخصی شكوهمند كه عمامه ی سیاه بر سر داشت، و دو طرف عمامه اش روی شانه هایش افتاده بود، وارد مسجد شد، از مردی كه در نزدیكی من بود پرسیدم این آقا كیست؟ آن مرد جواب داد: «در میان آن همه افرادی كه وارد مسجد می شوند، چرا تنها از این آقا پرسیدی؟»

عرض كردم: من در میان افراد، هیچ كس را مانند این آقا خوش قامت و باشكوه ندیدم، از این رو از او پرسیدم.

او گفت: «این آقا علی بن الحسین علیه السلام است.» [3] .

عبدالله بن حسین بن حسن علیه السلام فرزند فاطمه، دختر امام حسین علیه السلام می گوید: مادرم به من امر می كرد و می فرمود؛ برو نزد دایی خود امام سجاد علیه السلام و در محضر او بنشین و بهره ببر.

من به محضر داییم علی بن الحسین علیه السلام می رفتم و می نشستم، هیچ گاه در محضر او ننشستم مگر اینكه با خیر و بركت برخاستم، یا خوف الهی در جای جای قلبم قرار می گرفت. هنگامی كه خوف و خشیت را در چهره ی آن حضرت می دیدم، و یا از علم و كمال او استفاده كرده و بهره مند می شدم. [4] .



[ صفحه 23]




[1] تاريخ الخميس، ج 2، ص 386.

[2] امام زين العابدين (عبدالعزيز سيد الاهل)، ص 19 - 20.

[3] الائمة الاثني عشر (هاشم معروف) ج 2، ص 118.

[4] كشف الغمه، ج 2، ص 278 - اعيان الشيعه، ج 1، ص 631.